فیک

عشق پنهان (پارت ۲٠)
از زبان جیهوپ:
ا/ت انگار ازم هیچ انتظار خوبی نداشت راستش نبخواستم درباری حسی مه داذم حرف بزنم خودمم نمیدونم چی بود وقتی میدیدمش قلبم تند تند میزد موقه ی شکنجه نمیخواستم شکنجه کنم انا من از 18 سالگی شکنجه دادم و میگفتم اینم مث بقیه هست و شکنجه میدادم اما حس خوبی نداشتم موقع ی شکنجه دادنش
از زبان ا/ت:
اعصابم رو خورد مردهبود و ترجیح دادم هیچی نخورم و غذارو گذاشتم زمین و رفتم تو اتاقم نمیدونم جرا اما مث ابر بهار گربه میکردم و واقعا هم گشنم بود رفتم داخل کیفی مه با خودم اورده بودم و داخلش و گشتم و یه کیک و شیر پیدا کردم و نشستم خوردم و بعدشم خوابیدم
دیدگاه ها (۰)

فیک

لباس ات برای فروش

فیک

فیک

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

چند پارتی نامجوندرخواستیپارت ۲ببخشید به خاطر چند روز تاخیر🫶ا...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط